از حسن بن جهم روایت است که گفت: نزد ابوالحسن الرضا -علیه السّلام- بودیم؛ پدرش را یاد کردیم. فرمود: هیچ عقلی با عقل پدرم قابل مقایسه نبود؛ با این حال چه بسا با غلامان سیاهش مشورت میکرد. به او گفتند: با چنین کسی مشورت میکنی؟! فرمود: «چه بسا خداوند -تبارک و تعالی- زبانش را [به خیر و صواب] بگشاید.» چه بسا غلامان پدرم به او مشورت و پیشنهادی میدادند و او در زمین و باغش اعمال میکرد.
عنه عن عدة من أصحابنا عن علی بن أسباط عن الحسن بن الجهم قال: کنا عند أبی الحسن الرضا ع فذکرنا أباه ع فقال کان عقله لا یوازن به العقول و ربما شاور الأسود من سودانه فقیل له تشاور مثل هذا قال إن الله تبارک و تعالى ربما فتح لسانه قال فکانوا ربما أشاروا علیه بالشیء فیعمل به من الضیعة و البستان. (المحاسن، ج2، ص602)